-
تعداد ارسال ها
2,537 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
69
-
ببخشید، شما همون محیای نودهشتیای قبلی هستین؟؟؟؟
لطفا جوابمو بدیییییین....خیلی مهمه
اخه نام کاربریتون،مو نمیزنه با نام کاربریه دوستم!
حالا که دقت میکنم، یه تفاوت کوچیک داره!
نام کاربریش،حروف بزرگ بود!(MAHYA619)میدونم خیلی خنده داره...اما میشه محیای من باشی؟
چند روز پیش یه فایل قدیمی تو فلشم پیدا کردم.اسکرین شات بود از چت منو اون، تو نودهشتیای قدیمی.انقد خندیدم که اشکم در اومد.برای همین تصمیم گرفتم دنبالش بگردم.
منم، آوا
میدونم شاید یادت رفته من کیم...اما اگه همونی هستی که من دنبالشم،لطفا بهم بگو
نام کاربریم تو نودهشتیای قدیمی، اینطوری بود (...)
اگه همونی...میشه فراموشم نکرده باشی؟- نمایش دیدگاه قبلی بیشتر 2
-
-
محیای منننن
الهی شکر که پیدات کردم
من خیلی خوشحالم
محیام؟ من 23 سالمه ها...بازم میگی نقطه جون؟
نننننننههههه خدایا حرف بیخودی زدم.فقط محیا باشه، هرچی دلش خواست صدام کنهتلگرام نداری؟
اگه نداری، ایمیلتو بده...
نمیخوام اشتباه قبلو تکرار کنم
-
-
1
-
- گزارش
-
مهم نیست 23 ساله باشی یا 103...همیشه نقطه جونه من میمونی
خیر، ما تارک دنیاییم...جز اینجا جایی فعالیت نمیکنم.
ینی حسش نیست جز اینجا،جای دیگهای باشم
اینجا که نمیشه....خصوصی درخدمتم آوایی
تاریخ بازدیدت از نمایم رو دیدی؟ خیلی خاصه
زده: دوشنبه در 00:00
-
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد
بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را
به فریاد وا میدارد
و انسان ها...فقط به فریادِ هم میرسند
نه به سکوت همسکوت کن؛
بگذار انسان ها
تا انتهای قضاوت اشتباهشان
نسبت به آنچه هستی برود!
بگذار نیت های تو را اشتباه بگیرند...
خیره نگاهشان کن...
مگر چقدر مهم است درست شناخته شدن در ذهن دیگران،
چه فرقی میکند تو را فرشته خطاب کنند یا شیطان؛
وقتی آن ها از درونت بی خبرند!
اگر این دنیا غریب است
تو آشنا بمان،تو پای خوبی هایت بمان!
-
دلم برات تنگ شده بود
-
سلام عزیزم، خوبی؟ سلامتی؟
همچنین عزیزم. فقط حیف فرصت نشد همدیگه رو بیش تر بشناسیم
مائده هستم نوزده ساله از اهواز
از آشناییت بسیار خرسندم
-
-
1
-
- گزارش
-
سلام عزیزم،خوبم به خوبیت
اوهوم...من دورادور میشناختمت...ی چندبارم تو چتروم باهم حرف زدیم..واقعا حیف
منم محیام 20 سالمه، ساکن مازندران
من نــــیز
-
-
1
-
- گزارش
-
خب عزیزم چرا تو اون یکی نودهشتیا نمیای؟؟
اونجا دارم یه رمان می نویسم.
بعضی از دوستان اینجا، اونجا هم هستن.
-
-
اولین بار که کم میاری،گریه میکنی.
دومین بار، به دوستت میگی.
سومین بار، سعی میکنی خودت حلش کنی.
چهارمین بار، میریزی تو خودت.
اخرین بار دیگه هیچی مهم نیست!
فقط لبخند میزنی...
پ.ن1: دلم تنگته اما این فاصله،بهم اجازه نمیده حتی تولدتو تبریک بگم...
پ.ن2: میشه یه بارم که شده، تو به سمتم قدم برداری؟
پ.ن3: میشه دوستم داشته باشی؟
-
سلووووووم