-
تعداد ارسال ها
669 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
1
-
سلام فاطمه خانم. خوبید؟
-
سلام علی آقا. دلتنگ حضور...
اگه بگم خوبم که دروغه ولی خدارو شکر زندگی همچنان ادامه داره...
شما چطورید؟ از نوشته هاتون چه خبر؟ من که یه مدت طلسم شدم انگار یه عالمه ایده تو سرم میچرخه. دست به قلم که میشم نصفه نیمه میمونه. راستش تابستون یه اتفاق ناخوشایندی افتاد که یه مقدار تحت فشار روحی و روانی بودم و ترکش هاش هنوزم به جا هست(:
انقدر ضربه کاری و محکمی بود که خیلی از نوشته ها و خونده هام نصفه موندن و بعید میدونم حالا حالا کامل بشن! ولی راستش رو بخواید دلم واسه این سایت و بچه هاش خیلی تنگ شده. وقتی اینجا بودم حداقل یه کم فکرم آزاد تر بود.
بازم معرفت شما. ممنون که یادمون کردی
-
-
1
-
- گزارش
-
راستشو بخواید تا قبل فیلتر شدن، خیلی نسبت به سایت و فضاش، هم من و هم کلی از دوستام اعتراض داشتن. ولی جوی که بین کاربرا بود، لااقل برای من دیگه هرگز تکرار نشد. برای همین منم خیلی دلتنگ اینجا و آدماش هستم.
خوبم خدا رو شکر. نوشته هامم، فعلا یه گوشه ای ان و خاک می خورن. چند وقتیه نوشتن رو کنار گذاشتم به خاطر مشغله ولی هرگز علاقم رو بهش از دست ندادم. این روزا بیشتر دوست دارم بخونم.
بله انگار اینجا هم گفتید داخل پروفایل که اتفاق ناگواری براتون افتاده. درک می کنم که ضربه ی روحی چقدر رو همه چیز آدم تاثیر می ذاره. امیدوارم قوی ترتون کنه و بتونید به سلامت ازش رد بشید. مطمئن باشید این طلسم شدن قلم هم گذراست و کسی که علاقه به نوشتن داشته باشه، بالاخره دست به قلم خواهد شد.
منم که ضربه ای مثل شما ندیدم، بعد از تموم کردن هلنا، یه جورایی نوشتن برام سخت شده و روی کاغذ آوردن ایده هام، چیزی نزدیک به محال به نظر می رسه برام؛ البته فعلا و موقتا.
خواهش می کنم وظیفه بود. امیدوارم هر جا که هستید، دلخوش و خوشبخت باشید.
-
-
1
-
- گزارش
-
ممنون همچنین شما
امیدوارم اوضاع بر وقف مراد باشه و این سایت هم به روزای طلاییش برگرده
-
-
1
-
- گزارش
-
-
من از آنهایی که در باور خود همیشه "حق" دارند بیزارم...!
#آلبر_کامو
-
چه ادمهای بدی هستند این ادمها.ولی من دوست دارم ادمهایی رو که همیشه سعی میکنن همراه حق باشند.
-
-
2
-
- گزارش
-