الکسا:
-با آنکه خانواده های شاهنشاهی روژ مان و میدیا در آستانه ی ستیز و جنگ هستند؛ولی گارد نیز به میان خواهد آمد؛من پیشنهادی دارم...
-رهایم کنید!...مگر من چه کرده ام؟
باز هم آوای این دختران نادان،که نگاره ی گل سرخ لیندا بر پاها و دست های خود می کشند؛ویانا را در بر می گیرد.این دختر ها چگونه از تبار جوانان ویانا هستند؟
با خونگری(خنجری)که از آیلار می گیرد،گیسوان بلند و زرین دخترک را با این همه پیرایه می زند؛باشد که از این همه هیاهوی دست بردارد.
سپس بازویش را با با فشار بیشتری می گیرد و از پله های انجمن بازرسی او را بالا می برد.
آیلا